جدول جو
جدول جو

معنی نامه سیاهی - جستجوی لغت در جدول جو

نامه سیاهی(مَ / مِ)
نامه سیاه بودن. گنهکاری. تبهکاری. اثیم و گنهکار وبدعمل بودن. صفت نامه سیاه. رجوع به نامه سیاه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نامه سیاه
تصویر نامه سیاه
کسی که گناه بسیار کرده و نامۀ عملش سیاه است، شخص گناهکار
فرهنگ فارسی عمید
(مَ / مِ)
کسی که نامۀ اعمال وی سیاه و تیره باشد. (ناظم الاطباء). گنهکار. بدکار. بدعمل:
نی چو حاکم اوست گرد او مگرد
تا شوی نامه سیاه و روی زرد.
مولوی.
من ارچه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه
هزار شکر که یاران شهر بی گنهند.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِیَهْ)
نامه سیاه. رجوع به نامه سیاه شود
لغت نامه دهخدا
کسی که کارهای بدبسیارکرده ونامه عملش سیاه است گناهکار بدعمل: من ارچه عاشقم ور ندومست و نامه سیاه هزار شکر که یاران شهربی گنهندخ (حافظ) مقابل نامه سفید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامه سیاه
تصویر نامه سیاه
بدکردار، گناه کار
فرهنگ فارسی معین